ریشه بسیاری از مشکلات 10
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام ؛
چند سال پیش ، شاید بیست سال پیش ، از میدان انقلاب که می خواستی رد شی ، با انبوهی از جمعّیت مواجه میشدی ، که از هر طرف به هر طرف دیگه ای ، در حال گذر بودن.یعنی ، یه ذرّه اگه بی دقتی کرده بودی ، زده بودی ، یه نفر رو کشته بودی.راهنمایی رانندگی ، بعد هشتاد سال که ، ماشین به ایران اومده و میدون انقلاب درست شده ، تصمیم گرفت که به این وضع ، یه سر و سامونی بده.در هر قسمت از چهارراه ، تعدادی مأمور گذاشتن و به مرور ، وضع درست شد و دایره میدون از جمعّیت رهگذر خالی شد.
اینا رو گفتم تا به جامعه شناسی عبور و مرور خودمون در خیابونها اشاره کنم.حتمأ دیدید ، عابرمون بجای پیاده رو ، از خیابون طی طریق میکنه ، موتوری مون، هر جا که کارش گیر کنه وارد پیاده رو میشه . سر چهارراه ها ، یه خورده که حوصله اشون سر میره ، چراغ رو رد میکنن ، چه عابر ، چه موتوری ها ، چه ماشینیها.
اینا رو داشته باشید ، بریم سراغ راننده ها ؛
چه مذهبی ، چه لامذهب ، صدای نوار ماشین ، از ده فرسخی بگوش میرسه ، ما فقط ، مهم خودمونیم ، حقوق مردم دیگه پشمه.توی همه جا ، صدای موزیک واحد طبقه اوّل ، تو طبقه ششم بگوش میرسه ، عروسی میگیریم ، دیگه یه کوچه از صدای ساز و ناقاره ، تا دو نصف شب خواب و آسایش ندارن ، کاروان عروسی هامون کاروان هیایو و مزاحمت ، برای مردم دیگه اس ، راه رو بند میاریم ، تو خیابون پیاده میشیم ، می رقصیم ، عربده کشی می کنیم ، کورس اتومبیلرانی راه میندازیم ، چیه چیه عروسیه ، با فرهنگ و بی فرهنگم نداره ، همه مون همینطوریم.
تو امور دیگه همینطور ؛
همه مون منیم ، یه کدوممون نیم من نیست.همه باید بخاطر ما کوتاه بیان ، در هر جا فقط عناوین موضوع عوض میشه ، مثلأ اگه تو یه کوچه دو تا ماشین باهم روبرو شن ، هیچ کدوم حاضر نیست به اون یکی ، راه بده ، این میگه تو برو عقب ، اون میگه تو برو عقب ، یا تو امور سیاسی ، در نظر بگیرید ، یارو یه مدّت سر کار بوده ، دیگه مملکت رو ملک طلق خودش میدونه ، دیگه حاضر نیست به هیچ قیمتی کنار بره ، هزار حیله و ترفند میزنه ، تا سر کار بمونه ، یا اگه رأی نیاورده ، همینطور ، خود رو به آب و آتیش میزنه ، تا بقدرت برسه ، حق و ناحق ، فقط لقلقه زبونمونه ، برا اینه که کار خودمونو بکنیم .