ریشه بسیاری از مشکلات7

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با سلام

 

       یه دوستی در قسمت نظرات ، نوشته که : خوبه که از مسایل مهم مملکت هم بنویسم.لازمه بگم که از نظر اینجانب ، صفت زشت بی انصافی ، که گریبانگیر خیلی از ماهاست ، چه عواممان و چه خواصمان ، عمده دلیل گرفتاریهای ماست.مایی که ، شریعت ناب ما میگوید " آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگری مپسند."

 

اما چند نمونه برای امشب

 

      آقا ، یه  "خرده بنّایی" در خونه اش داره ، بعد از اتمام کار ، می بینی ، کپّه کپّه ، تو چند کوچه ، نخاله ها رو کیسه کرده ، کنار هر درخت و تیر چراغ برق ، یکیشو کار گذاشته ، بعد هم دستاشو بهم میزنه ، یعنی اینکه خب دیگه راحت شدم ، کارم تموم شد.دیگه چهره یه شهرو زشت و کریه میکنه ، این دیگه مهم نیست.

 

      یا اون یکی رو ببینید ، تازگی عوامل شهرداری ، برای بردن زباله ، داخل کوچه های بن بست نمیشن ، و مردم ، باید ، یه کم به خودشون زحمت بدن و دو قدم برن ، تا زباله ها رو ، تو سطل سر کوچه بندازن ، حالا آقا چیکار میکنه ؟

 

       دورو بر رو نیگا میکنه ، زباله رو میذاره در خونه یه همسایه دیگه.خب دیگه راحت شدیم ، چون ، دم در خونه خودمون تمیز و نظیفه ، دیگه ، گور بابای همسایه.خب ، لنگه همین آدم ، میره میشه مدیرکل یه اداره ، فکر می کنید ، این آدم ، اونجا چه خدمتی به هموطناش میتونه بکنه؟

 

      یارو تو خیابون ، سرشو کرده هوا ، خیال میکنه ، تو هایدپارک لندن داره قدم میزنه ، مردم باید مواظب آقا ، یا خانوم باشن ، که با ماشین بهش نزنن ، یا اون یکی ، میبینه چراغ راهنمایی داره قرمز میشه ، و تقاطع هم پر از ماشینه ، باز پاشو میزاره روی گاز ، میاد وسط تقاطع ، راه مردم رو که دوستاش و برادراش و اقوامش هستن میبنده .

 

      گفتم اقوام.آیا میدونید مردم ، همه ، دختر عموها و پسرعموهای ما هستند ، پس چرا بهشون بدی میکنیم و کک مون هم نمیگزه؟